هوالنور، او نور است، او نور علي نور است، او همان است که خارج مي کند مؤمنان را از تاريکي ها به سوي نور. اين نور کجاست؟ او ما را به کجا مي برد؟ کدام سرزمين است که مسافران آن راهيان اين نورند؟ چشمان چه کسي در اين درياي ظلمت فانوس دريايي شده و از گمراهي نجات مي بخشد؟ کدام مصباح هدايت است که مأواي اين نور شده؟ اين شهود و ديدار سيد و بزرگ کدام گروه است، که واژه مقدس شهادت را معنا مي بخشد. جستن پاسخ اين سؤالات دغدغه کساني است که سعادت را در اين شهادت و ديدار مي بينند. همانها که از اسارت در لجنزار دنيا خسته اند و به دنبال عروج بر نيزه مي گردند. آنان که معتقدند گاه دنيا آنقدر تاريک مي شود که جز با گدازه هاي داغ خيمه هاي به آتش کشيده شده روشني نمي يابد. کساني که مي دانند گاه دنيا آنقدر در گناه و ظلم غرق مي شود که تنها خون پاکان را طلب مي کند براي اصلاح. اينجا مکاني است براي کساني که مي کوشند اين پاکان و معناي خون دادنشان را درک کنند و آرزو دارند به آنان بپيوندند. مي کوشند براي درک اين لذت، کسب اين حال، تلاش براي رسيدن به همان نور...